کد مطلب:298755 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

جسارت ابوبکر به خاندان پیامبر


ابن ابی الحدید، در شرح نهج البلاغه از ابوبكر جوهری روایت می كند: هنگامی كه ابوبكر خطبه ی حضرت زهرا علیهاالسلام را در مسجدالنبی شنید، او را ملالتی حاصل شد و ترسید مردم علیه او قیام كنند، به همین جهت بر منبر رفت و گفت: ای مردم، این چه فرومایگی است كه در برابر هر سخنی كه می شنوید از شما می بینم، این ادعاها و آرزوها، كی در عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، هر كه شنیده بگوید و هر كس شاهد بوده نقل كند. آنكه سخن گفت مانند روباهی است


كه گواه او دم اوست، می خواهد فتنه های كهنه را تازه كند (هرج و مرج و اختلافات داخلی را دامن زند) و از ضعیفان استعانت می جوید و از زنان یاری می طلبد، ام طحال را مانند كه محبوب ترین چیز برایش بدكاری بود.

بدانید، اگر بخواهم می گویم و اگر بگویم مطالب را صریح و آشكار می گویم لیكن اگر رهایم كنند، (با من كاری نداشته باشند) من هم ساكت می شوم. سپس ابوبكر روی به انصار كرد و گفت:

ای گروه انصار، سخن نابخردان شما را شنیدم، سزاوار است شما بیشتر از دیگران عهد رسول خدا را رعایت كنید، شما بودید كه او را پناه دادید و یاری كردید، بدانید كه من دست و زبانم از كسی كه سزاوار مجازات نباشد كوتاه خواهم داشت، سپس از منبر پایین آمد و حضرت فاطمه علیهاالسلام به خانه بازگشت. [1] .


این گفته های ابوبكر موضوع منازعه ی حضرت زهرا علیهاالسلام را با وی روشن می كند كه هرگز قیام حضرت زهرا علیهاالسلام برای بدست آوردن فدك نبود و تنها یك مبارزه سیاسی تنها به مقصود دادخواهی به نفع حضرت علی علیه السلام بود از این رو بود كه ابوبكر از علی علیه السلام سخن گفت و العیاذ بالله - او را به روباه مثل زده و كانون فتنه و ام طحال شمرد و حضرت فاطمه را به دم او تشبیه نمود و از میراث هیچ گونه سخنی به میان نیاورد. [2] .

ابن ابی الحدید ادامه می دهد، من این كلام را بر نقیب ابویحیی، یحیی بن ابوزید بصری خواندم و گفتم: این سخنان را ابوبكر به چه كسی كنایه می زند؟

گفت كنایه نیست بلكه صریح است.

گفتم: اگر صریح بود سوال نمی كردم.

سپس خندید و گفت: مقصودش علی ابن ابی طالب علیه السلام است.

گفتم: همه ی این سخنان تند را به علی می گوید

گفت: آری. ای پسركم. حكومت است!

گفتم: انصار چه گفتند.

گفت: از علی علیه السلام حمایت كردند، اما او ترسید، كه فتنه ایجاد شود و آنها را نهی فرمود. [3] .


آیا به راستی در آن روز ابوبكر چنین سخنانی گفته است؟ آیا سیاست و درایت ابوبكر و مصلحت اندیشی وی به او این اجازه را می داد كه در آن شرایط بحرانی در محضر حضرت زهرا علیهاالسلام و صحابه ی رسول خدا، چنین بی حرمتی در حق حضرت علی علیه السلام روا داشته باشد. آیا او احتمال نمی داد كه بی حرمتی و اهانت به اهل بیت رسول خدا سبب قیام بنی هاشم شود و حكومت نامشروع او را كه هنوز پایه های آن مستحكم نگشته است درهم فرو ریزند؟ در حالیكه از جانب بنی هاشم نیز احساس ناامنی می كرد چنانچه نوشته اند در صدد تطمیع عباس بن عبدالمطلب، بزرگ بنی هاشم برآمدند و به وی وعده مقام و ثروت برای خودش و فرزندانش دادند تا از او برای ابوبكر بیعت گیرند. [4] اما عباس پیشنهاد آنان را نپذیرفت.



[1] شرح ابن ابي الحديد، جلد 16، صص 215- 214 در اين صفحات آمده است: «فلما سمع ابوبكر خطبتها شق عليه مقالتها فصعد المنبر و قال: ايها الناس، ما هذه الرعه الي كل قاله! اين كانت هذه الاماني في عهد رسول الله صلي الله عليه و آله الا من سمع فليقل، و من شهد فليتكلم، انما هو ثعاله شهيده ذنبه، مرب لكل فتنه، هو الذي يقول: كروها جذعه بعد ما هرمت، يستعينون بالضعفه، و يستنصرون بالنساء، كام طحال احب اهلها اليها البعي. الا اني لواشاء ان اقول لقلت و لو قلت لبحت، اني ساكت ما نزكت. ثم التفت الي الانصار فقال: قد بلغني يا معشر الانصار مقاله سفهائكم، و احق من لزم عهد رسول الله صلي الله عليه و آله انتم فقد جاءكم فاويتم و نصرتم، الا اني لست باسطايدا و لالسانا علي من لم يستحق ذلك منا. ثم نزل، فانصرفت فاطمه عليهاالسلام الي منزلها».

- از گفته ابن ابي الحديد چنين مستفاد مي شود كه سخنان اهانت آميز ابوبكر به اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله در حضور حضرت فاطمه عليهاالسلام بيان مي شود. اما در كتاب فدك در تاريخ، ص 162 آمده است كه پس از خروج حضرت زهرا عليهاالسلام از مسجدالنبي ابوبكر آن سخنان را بر منبر ايراد كرد.

[2] ر. ك: فدك در تاريخ: ص 163.

[3] شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 215. در اين صفحه آمده است «قلت: قرات هذا الكلام علي النقيب ابي يحيي جعفر بن يحيي بن ابي زيد ابصري و قلت له: بمن يعرض؟ فقال: بل يصرح: قلت: لو صرح لم اسالك. فضحت و قال: بعلي بن ابي طالب عليه السلام، قلت: هذا الكلام كله لعلي يقوله! قال: نعم، انه الملك يا نبي، قلت: فما مقاله الانصار؟ قال: هتفوا بذكر علي فخاف من اضطراب الامر عليهم، فنها هم.

[4] ر. ك: الامامه والسياسه، جلد اول، ص 21، در اين صفحه چنين آمده است: «فانطلق ابوبكر و عمر و ابوعبيده والمغيره حتي دخلوا علي العباس، رضي عنه-... و قد جئناك و نحن نريد ان نجعل لك في هذا الامر نصيبا، يكون لك و لعقبك من بعدك...».